جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1668
گفتمان دموکراسی و اسلام سیاسی در افغانستان پساکمونیسم
نویسنده:
احمدعلی رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
افغانستان به لحاظ فرهنگی، سنتی و به لحاظ ساختاری اقتصادی و اجتماعی، توسعه نیافته است. قرایت که از اسلام در این جامعه وجود دارد حداکثری، بنیادگرایانه و نوبنیادگرایانه است. گفتمان اسلامی سیاسی (با خرده گفتمان های بنیادگرایانه مجاهدین و نوبنیاد گرایانه طالبان) به لحاظ هستی شناسی ، معرفت شناسی و انسان شناسی تفاوت های بنیادی با گفتمان دموکراسی دارد و هویت خویش را در غیریت سازی و طرد گفتمان دموکراسی به عنوان گفتمان رقیب معرفی کرده است. هر کدام از گفتمان های یاد شده، نظام معنایی و مفصل بندی های خاص خودشان را با بازنمایی دال ها و نشانه ها دارند و سعی کرده اند آنها را به عنوان رژیم حقیقت بر سوژه ها و عاملان سیاسی- اجتماعی تحمیل کنند. گفتمان مجاهدین هویت خویش را در نفی گفتمان کمونیستی و گفتمان طالبان هویت خود را در طرد گفتمان مجاهدین معرفی کرده اند و هر کدام برای مدتی توانستند به هژمونی دست یابند. بعد از معاهده بن، گفتمان دموکراسی تحت تأثیر شرایط خاص داخلی و بین المللی مطرح گردید. برای مدت کوتاهی، گفتمان طالبان به عنوان گفتمان رقیب تنها به لحاظ سخت افزاری در حاشیه قرار گرفت اما به زودی این گفتمان توانست خودش را تحت عنوان طالبان جدید بازسازی کرده و به صحنه سیاسی – اجتماعی بازگردد. مدت یک دهه است ک از عمر گفتمان دموکراسی در افغانستان می گذرد اما هرگز نتوانسته است در جامعه سنتی و توسعه نیافته افغانستان به گفتمان هژمون (در برابر گفتمان اسلام سیاسی) تبدیل گردد.اکنون کشور، عرصه منازغه گفتمانی میان اسلام سیاسی و دموکراسی است بدون آنکه هیچ کدام حالت هژمونیک داشته باشد. پرسش اساسی این پژوهش این است که چگونه اسلام سیاسی در افغانستان مانع هژمونیک شدن گفتمان دموکراسی می شود؟ فرضیه اصلی که در پاسخ به آن مطرح شده چنین است که گفتمان اسلام سیاسی در افغانستان با توجه به دو مفهوم "قابلیت اعتبار" و " در دسترس بودن" ، از طریق ایجاد یک رابطه خصمانه و منازعه آمیز، مانع هژمونیک شدن گفتمان دموکراسی شده و آن را به عنوان "دگر" خویش غیریت سازی وطرد می کند. پژوهش حاضر سعی کرده است فرضیه فوق را به آزمون بگذارد.
نابرابری و ستم جنسی در خانواده از دیدگاه اسلام و فمینیسم
نویسنده:
حسین بستان نجفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معیار فضیلت نزد خداوند متعال تقوی و پرهیزگاری است و این معیار بر همه فرزندان آدم و حوا علیهماالسلام چه مرد و چه زن بطور یکسان منطبق است. اما واقعیات جامعه و تاریخ بگونه ای دیگر رقم خورده است. ارزش و جایگاه اجتماعی زنان و مردان همواره به صورت نابرابر تحقق یافته و این نابرابری تقریبا در همه موارد به نفع مردان شکل گرفته است. مردان در راستای تقویت و تداوم برتری خود در بسیاری از موارد از حدود و حقوق خود تجاوز کرده و ستمهای فراوانی بر زنان وارد کرده اند و این اوضاع و احوال ستم آلود و تبعیض آمیز هر چند در شکلها و پوششهای جدید تا زمان حاضر استمرار یافته است. جنبش فمینیسم به عنوان مهمترین داعیه دار طرفداری از حقوق زنان در دوران معاصر، تلاش گسترده ای را در ابعاد مختلف برای معرفی نابرابریها و ستمهای جنسی و تبیین و ریشه یابی آنها و همچنین ارائه راهکارهایی برای رفع نابرابری و ستم جنسی در خانواده بطور خاص و در محیط اجتماعی بطور عام سامان داده است. این نوشتار ضمن مروری بر تلاشهای نظری فمینیستی در زمینه های یاد شده، با معرفی دیدگاه اسلام در همین زمینه ها، مقایسه ای بین دیدگاه اسلام و دیدگاههای فمینیستی را در اختیار خوانندگان قرار خواهد داد.
آداب غذایی ایرانیان و تاثیر اسلام بر آن (قرن دوم تا هفتم هجری)
نویسنده:
کبری نودهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
خوراک وآداب مربوط به آن یکی از مهمترین وجوه فرهنگی هر سرزمین را تشکیل می دهد که خود به دو بخش مواد غذایی وآداب غذایی تقسیم می شود .دین از مولفه های موثر بر این بخش بوده است.در ایران باستان آئین زرتشتی ودر ایران دوره اسلامی ،دین اسلام تاثیر بسیاری بر آداب غذایی ایرانیان به جاگذاشته اند.با ورود اسلام هم در نوع مواد غذایی وهم آداب غذایی تغییراتی بوجود آمد.با توجه به اینکه ایرانیان به گواهی تاریخ انسان هایی دین مدار بوده اند،این تغییرات وتعالیم اسلام در این باره در زندگی آنان نمود بارزی پیدا کرد.برخوردهایی که اسلام با این مولفه ی حیات اجتماعی- فرهنگی ایران انجام داد به یک گونه نبود؛گاه برخورد سلبی،گاه ایجابی وگاهی هم به صورت سومی یعنی عدم مداخله برخورد داشته است. در این پایان نامه تلاش خواهد شد به بررسی موارد ذکر شده پرداخته شود.
عدالت سیاسی اسلام در طراحی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت
نویسنده:
احسان موذن
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش به دنبال تبین عدالت سیاسی اسلام در طراحی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفتمی باشد . بدین منظور الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ظرف این پژوهش قرار گرفته است. عدالت سیاسی از ارکان و اصول مسلم نظام سیاسی اسلام به شمار می رود.ازآن جهتکه یکی از بهترین طرح ها و راهبردی ترین اندیشه ها در خصوص چگونگیعملیاتی کردن عدالت سیاسی در ایران اسلامی را پس از نص و سیره معصومین می توان از اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) استخراج کرد؛ اندیشه سیاسی ایشان مبنا و چارچوباین پژوهش قرار گرفته است.اختلاف دیدگاه در مبانی هستی شناسی و انسان شناسی اسلام با سایر رهیافت ها باعث شده است که هدف درپیشرفت اسلامیکاملا متفاوت و بعضاً متضاد با الگوی های رایج مادیباشد. از همین رولازمه حرکت به سمت مطلوب در هر دو رویکرد دو الگوی متفاوت است.این اصلی ترین دلیل برای طراحی یک الگوی متفاوت از الگوهای توسعه است. با درک صحیح ازمفهوم عدالت در اسلامدر می یابیم که رابطه عدالتبا پیشرفت و توسعه در دو رهیافت اسلامی ومادی نسبت کاملاً متفاوتی دارد. در اسلام عدالت به عنوان عمود خیمه ، یا به تعبیری زیربنای پیشرفت تلقی می گردد . یعنی آزادی ، توسعه اقتصادی و سیاسی ، امنیت سیاسی و اجتماعی ، کمال و سعادت اجتماعیهمه در پرتو تحقق عدالت متجلیخواهد شد. از نظر رتبه نیز عدالت از همه آنها برتر است. در صورتی که رهیافت غربی با نگاه به مبانی مادی خود عدالت را در مرتبه دوم یا سوم قرار می دهد و به تعبیری به عنوان یک روبنا تعریف می شود. عدالت در اسلام در تمام شاخه هاو حوزه ها مبانی یکسانی دارد . اما ظهور آنها در هر حوزه نمود هایمختلفی دارد . عدالت سیاسی از آن حیث که مربوط به اجتماع انسانی است ذیل شاخه عدالت اجتماعی قرار می گیرد . در اسلام عدالت سیاسی در کنار حقوق سیاسی معنا پیدا می کند و حقوقی که در حوزه اجتماعو در تعامل بین نظام سیاسی و مردم مطرحمی شوند در قالب عدالت سیاسی قرار می گیرند. لذا مفاهیممشروعیت سیاسی ، مشارکت سیاسی ، گزینش سیاسی،برابری سیاسی، انتقاد ونظارت وامنیت سیاسی همه از مباحث مربوط به عدالت سیاسی محسوب می شوند . عدالت سیاسی اسلام مطابق بینش توحیدی و مبانی فلسفی به دو بخش تقسیم می شود. یکسری شامل حقوقیهستند که خداوند آن را مشخص نموده( امرالله)و دیگر حقوقی که شارع آن را درتوافق مردم قرار داده است(امرالناس) . سازوکاری که در این پژوهش برای تحقق عدالت سیاسی اسلام مطرح می گردد به این صورت است که رعایت استحقاق ها با لحاظ مراتب «امرالله» و «امرالناس» می باشد .یعنی در مرتبه اول امر الله یا حقوق الهی ذکره شده در نص، باید لحاظ گردد. در مرتبه بعد رجوع به آرای مردم و آن هم در صورتی که خلاف امرالله نباشد. از آن حیث که امروزه بیشتر اموری که در نظام سیاسی با آن روبرو هستیمثابت نیستند بنابراین موضوعی که در آن امر خلاف حقوق الهی مشاهده نشود ، توافق عمومی مطرح می شود.
تطبیق جرم‌شناسی اسلامی با جرم‌شناسی عرفی
نویسنده:
آمنه پورحسن خیاوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحقيق حاضر تلاشی ناچيز برای دستيابی به شناخت برخي عوامل بروز جرم و شيوه‌های پيشگيری از آن براي رسيدن انسان به انسانيّت است و در آن بعضی از عوامل مهم و مؤثّر بر وقوع جرم از ديدگاه جرم‌شناسان و اسلام مورد بررسی قرار گرفته و آموزه‎های موجود در منابع دينی با نظريّات و يافته‎های جرم‎شناسی تطبيق داده شده است. سوال تحقيق اين است كه «آيا جرم‎شناسی علمي مطابق با اسلام و قواعد و آموزه‎های مربوط به اسلام است؟ در صورت مثبت بودن جواب ، نقاط مطابقت و در صورت منفی بودن جواب ، نقاط افتراق آن‌ها در چيست ؟» در بحث جرم‎شناسی ، عوامل وقوع جرمبه قدری زياد است که نمی‎توان با جزميّت تام گفت که بين فلان عامل با بزه رابطه‎ی عليّت وجود دارد هر کدام از اين عوامل به نحوی در بروز جرم مؤثر است و در واقع خلاصه‎ای بسيار کوتاه از صدها عامل بروز جرم است. در برخي موارد بين اسلام و نظريات جرم‌شناسان علمي انطباق كامل وجود دارد و در برخي موارد اين دو در مقابل هم قرار گرفته‌اند امّا جالب اين است كه در اسلام به اكثر مباحثي كه امروزه در محافل علمي جرم‌شناسي به عنوان نظريات برجسته توجّه مي‌شود پرداخته شده است و حتّي اسلام پا را فراتر گذاشته و مسائلي را مطرح نموده كه دانشمندان امروزي از كنار چنين مسائلي به راحتي عبور مي‌كنند. هم‎چنين مطابق روش كار قاطبه جرم‎شناسان بررسي علل و اسباب جرم در دو شاخه « عوامل درونی » و « عوامل بيرونی»صورت گرفته است که در سه فصل مورد بررسی قرار می‎گيرد: « جرم شناسي زيستي ، روان شناسي جنايي ، جامعه شناسي جنايي. »
بررسی الگوی تعامل دین و دولت در ایران عهد آل‌بویه
نویسنده:
محمد بشردوست اطاقور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بررسی الگوی تعامل دین و دولت در ایران عهد آل بویهمحمد بشردوست اطاقوردر سال های اخیر بواسطه تلاش هایی که بمنظور درک مناسب تر جایگاه دین در ارتباط با دولت و نیز گستره حضور و یا عدم حضور آن در ساخت سیاسی دولت صورت گرفته است، طیف های مختلفی از متفکرین این دو حوزه وارد عرصه مجادلات و مباحث نظری و غالباً چالش برانگیز گردیده اند. از این رهگذر، مطالعه سوابق و نحوه ارتباط این دو حوزه با هدف رهگیری مناسب تر سیر تحولات مطرح در روابط دین و دولت بمنظور دستیابی به یک ساخت منطقی نظری برای دنیای امروز، جایگاه و اهمیت خاصی می یابد. تحقیق حاضر نیز کوششی است در بررسی الگو های رابطه دین و دولت در ایران عهد آل بویه. این پژوهش بر این فرضیه استوار می باشد که الگوی تعامل دین و دولت در ایران عهد آل بویه حالت اراستیانیستی (دولت سالاری) داشته است. در این پروژه روش تحقیق موردی- تاریخیِ مبتنی بر مطالعه اسنادی منابع دست اول و دوم و تحلیل روایت آنها بکار گرفته شده و چهارچوب نظری این پژوهش نیز بر گرفته از الگوی پنجگانه دین و دولت شجاعی زند می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که تعامل دین و دولت تابع پاره ای متغیرها نظیر؛ لزوم درک الزامات عمومی سیاست، ثبات یا بی ثباتی دستگاه سیاسی، وجود رقبای سیاسی در عرصه قدرت و تردید حوزه دین در همکاری یا عدم همکاری با حکومت و از طرفی درک امکانات و امتناعات دین در ارتباط با سیاست بر اساس آموزه های درونی هر مذهب می باشد. این یافته ها نشان می دهند که با درک همه این عوامل، ارتباطی معنا دار بین ثبات و صلابت دستگاه سیاسی و فراهم شدن بستر همکاری نهاد دین با آن وجود دارد. بدین معنی که در هر جا شاهان آل بویه از اقتدار و ثبات بیشتری برخوردار بوده اند، به مدیریت نهاد دین و بهره گیری از توان سامان بخش آن در اداره حکومت و جامعه بهره برده اند و در مواقع ضعف و وجود رقبای سیاسی، نهاد دین یا دچار آشوب و درگیری های مذهبی گشته و یا در همکاری با دولت دچار تردید و بگونه ای عافیت طلبی گشته و انزوایی ناخواسته در پیش گرفته است. نیز می بایست بین باور به آموزه های مذهبی در نزد شخص حاکم و ملزومات ایجابی و سلبی عمومی سیاست در اداره جامعه تفاوت قائل شد. در این مطالعه با تقسیم حکومت آل بویه به سه دوره برادران مؤسس، جانشینان عضدالدوله و شاهان دوره پایانی، فرض وجود الگوی حکومتی دولت سالاری در دوره مؤسسین تأیید، در دوره جانشینان عضدالدوله دارای سیر نزولی از حالت دولت سالاری به استبدادی فردی و در دوره شاهان پایانی این سلسله، حکومت ها کم دوام و متزلزل و حاکمیت فرض مورد نظر رد گردیده است.کلید واژها: دین، دولت، آل بویه، پاپ- قیصریسم، اراستیانیسم، روحانی سالاری، دین سالاری
واکاوری بازنمایی شرق در سینمای هالیوود در بستر گفتمان شرق‌شناسی بین 2000 تا 2012
نویسنده:
مصطفی درویشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پایان نامه حاضر به بررسی چگونگی بازنمایی شرق اسلامی در سینمای هالیوود در بستر گفتمان شرق شناسیو نوشرق شناسی می پردازد. سال های 2000 تا 2012 به دلیل اهمیتی که در بازنمایی های کلیشه ای از مسلمانان بعد از حوادث یازدهم سپتامبر شکل گرفت مورد توجه و بررسی قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی فیلم هایی می شود که بین سال های 2000 تا 2012 در مورد شرق اسلامی ساخته شده اند. در این میان 5 فیلم بابل، اسکندر، یونایتد 93، آرگو و جنگ چارلی ویلسون به عنوان نمونه انتخاب شدند. هدف اصلی تحقیقعبارت بود از: بررسی چگونگی بازنمایی شرق در سینمای هالیوود بین سال های 2000 تا 2012 . در این تحقیق از نظریات ادوارد سعید در مورد شرق شناسی، نظریه گفتمان فوکو و نظریه بازنمایی استوارت هال در مورد بازنمایی به عنوان چهارچوب نظری استفاده شد و از چهارچوب تحلیل گفتمان انتقادی هالیدی، کرس، ون لیوون و ایدما به عنوان چهارچوب روش شناختی استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهند که شرق به عنوان «دیگری » فرو دست غرب در این فیلم ها مورد بازنمایی قرار گرفته است. جایگاه مسلمانان و شرق جایگاهی حاشیه ای و بازنمایی غرببه عنوان «سوژه دارای اهمیت» در کانون قدرت و تسلط بر شرق انجام شده است.
مبادی برابری اخلاق زن و مرد در اسلام و فمینیسم
نویسنده:
فاطمه‎السادات بنیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فمینیسم جنبشی است برای مطالبات زنان که در پی اعتراض به برخی از نابرابریهای خانوادگی و اجتماعی ،شکل گرفت ؛ وبراساس یک سری انگاره های مشخص به تجزیه و تحلیل این نابرابریها می پردازد و راهبردهای متفاوت با دیدگاههای مختلفی را ارائه می دهد . به علت وابستگی دیدگاهها به مکتب های فلسفی و سیاسی غرب ، گرایشهای متفاوتی از فمینیسم به وجود آمد . فمینیسم های رادیکال ،مارکسیست ،سوسیالیست ،لیبرال ،فرامدرن و اسلامی از مهمترین گرایشات فمینیستی هستند که هر کدام با منظری خاص و جداگانه به مسایل زنان ،می نگرند . هدف تمام گرایشات فمینیسمی ،ایجاد جامعه ای است که درآن تفاوت گذاری بر اساس جنسیت جای خود را به تشابه بدهد ،تا آرمان برابری زن و مرد درهمه عرصه ها و فعالیت ها به وجود آید . و در صحنه فعالیت های اجتماعی ،زن و مرد به طور مساوی ،نقش بازی کنند ، بدون آنکه احساسات ؛روحیات ،استعدادها و توانایی های فکری و جسمی آنان تأثیری درایفای ،نقش های اجتماعی داشته باشد . فمینیست ها ، هستی را همچون دفتری می دانند که آغاز و سرانجامش ناپید است و در این هستی خود را بی نیاز از وحی دانسته و انسان را مصدر تشریع قرار می دهند ؛ آنان صفات زنانه را صفات برتری می دانند و جنس مذکر را عامل فرودستی ،زن معرفی می کنند . درمقابل ، اسلام براساس خدا محوری بنا شده است ؛و جهان دراین دیدگاه ،هدفمند ودارای برنامه می باشد . در اسلام ،حقیقت انسان ،هویت اوست نه جنسیت ؛ زن و مرد از یک جوهره مشترک بوده و صفات مردانه و زنانه هیچ کدام مایه برتری نسبت به دیگری نیست . اسلام قائل به تساوی زن و مرد ، درذات و تفاوت در وظیفه می باشد ؛ همچنین دستورات اخلاقی اسلام براساس ذات مشترک انسانی است و کلیه ارزشها و ضد ارزشهای اخلاقی ریشه در روح و جان آدمی دارد و نمی تواند وابسته به جنسّیت افراد باشد .اسلام راه رفع ظلم به زنان را اصلاح ذهنیت ها و توجه دادن به اهداف واقعی خلقت و آشنایی زن و مرد به شخصیت و کرامت یکدیگر و تدوین برنامه های اخلاق محور ،می داند . اسلام و فمینیسم دو مقوله کاملاً جدا از هم با مبانی ،اهداف و کارکردهای متفاوت هستند و هیچ گاه با هم تلفیق نمی شوند .
بررسی مفهوم اضطراب و فرایند درمان آن در روانشناسی اسلامی با تاکید بر زمینه‌های کاربرد آن در راهنمایی و مشاوره
نویسنده:
عباس رحمتی زرندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اضطراب هسته اساسی اختلالات روانی و یکی از مفاهیم اساسی در نظریات مشاوره و روان درمانی است که برمبنای توجیهات مربوط به ماهیت انسان و نظریه شخصیت به گونه خاصی تبیین می‌شود. ضرورت هماهنگی و وحدت میان مبانی نظری مشاور با طرح شخصیتی و مبانی ارزشها و اعتقادات وی، انگیزه این تحقیق در بررسی مفهوم اضطراب و راه درمان آن بر پایه طرز تلقی خاص اسلام از ماهیت و هدف انسان ساخت شخصیت ، بیماری و سلامت روان قرار گرفته است . ازنظر اسلام، انسان موجودی پیچیده است که شاکله وی براساس ساخت روانی اولیه حاصل از فطرت و شهوت و نیز عقل و اراده و در تعامل با محیط به گونه خاصی شکل می‌گیرد حال اگر شاکله‌ای عمدتا برمبنای پاسخگوئی به تمایلات بی‌نهایت شهوی شکل گیرد بدلیل حرکت در جهتی خلاف فطرت و طبیعت انسانی و در نیتجه تضاد با واقعیتها و محدودیتهای فردی و محیطی زمینه‌های مساعد بسیاری برای بروز اضطراب فراهم خواهد آورد. به منظور بررسی موضوع و حصول هدف این تحقیق، روش انجام پژوهش از نوع توصیفی، روش جمع‌آوری اطلاعات کتابخانه‌ای و جامعه آماری عمدتا کتب و مقالات تدوین شده پیرامون (روانشناسی انسان از دیدگاه اسلام) است که به لحاظ محدودیت آنها از منبع دیگر نیز استفاده شده است . برخی از مهمترین یافته‌های تحقیق : - اضطراب عمدتا خصیصه فردی است که بواسطه برخوردی از شاکله‌ای بیمارگونه، در تقابل و تعارض دائمی با واقعیتها و محدودیتهای درونی (فردی) و برونی (محیطی) قرار گرفته و احساس فشار و تهدید می‌کند. - اضطراب وقتی بروز می‌کند که فرد نتواند فشار و تهدید حاصله را دفع کند یا بطریقی با آن کنار بیاید. - فرایند درمان، تاکید برخودشناسی مراجع و کشف رابطه اضطراب با نیازها، انگیزه‌ها، افکار و اهداف برخاسته از شاکله بیمارگونه و هدایت و یاری وی برای تجدیدنظر در ساخت شاکله و تغییر و اصلاح آن براساس تمایلات اصیل انسانی و فطری و با استفاده از روشها و فنونی مانند : اعطای بینش ، وانمودسازی، الگوسازی، عمومی‌سازی، دعا است .
شناخت انسان از دیدگاه اسلام و فلسفه پراگماتیسم و مقایسه اهداف آموزشی مبتنی بر هر یک از آنها در تعلیم و تربیت
نویسنده:
نرگس دهقانیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر از یک سو با توجه به رابطهء فلسفه با تعلیم و تربیت به بررسی ارتباط انسان شناسی و هدفهای آموزشی در تعلیم و تربیت می پردازد، از سوی دیگر با در نظر داشتن نظام فلسفی حاکم بر تعلیم و تربیت کشور، هدفهای آموزشی در نظام تربیتی اسلام و پراگماتیسم را مورد بررسی و تحلیل مقایسه ای قرار می دهد.این پژوهش که از نوع کتابخانه ای می باشد تحت عنوان " شناخت انسان ا زدیدگاه پراگماتیسم و مقایسهء اهداف آموزشی هر یک ا زآنها در تعلیم و تربیت" با هدف "بررسی تطبیقی انسان شناسی در مکتب اسلام و پراگماتیسم و تأثیر آن بر اهداف آموزشی به انجام رسیده است. پس از بررسی های انجام شده و تحلیل اطلاعات با روش توصیفی-تحلیلی این نتیجه حاصل شد که تعلیم و تربیت اسلامی در زمینه های مورد پژوهش از مبانی و زیرساختهای بسیار قوی بهره مند است و سنگینی و برتری اندیشه های اسلامی کاملا" واضح و آشکار است. لیکن همین مبانی قوی، در برداشتهای صاحب نظران تعلیم و تربیت اسلامی در بسیاری مواقع در حد نظری باقی مانده اند و برای مسایلی که انسان در زندگی روزمره به طورکلی و به ویژهدرتعلیم تربیت با آن دست به گریبان است تدابیر عملی کمتر اندیشیده شده است. از طرفی در پراگماتیسم ضعف مبانی و زیرساختها آشکار است اما در بعد کاربردی قوت بیشتری دارد. و می توان گفت در این مکتب عالم نظر و تئوری از قوه به فعل درآمده است. به طور کلی در پراگماتیسم،انسان و تواناییهای او، مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. و همچنین نوع خاص فرایند تفکر (روش حل مسأله) در این دیدگاه دقیقا" منطبق با نوع نگاهشان به انسان است که در تعلیم و تربیت غرب بسیار موثر عمل کرده است. در حالی که این نوع نگاه به انسان و مسأله تفکر و عقلانیت، در برداشتهای صاحب نظران تعلیم و تربیت اسلامی کمتر دیده می شود. از آنجا که هر نظری تا آنجا می تواند مفید باشد که در حوزهء عمل به کار آید و هر نظری اگر در مرحلهء تئوریک متوقف شود مفید فایده نخواهد بودو عمل و نظر لازم و ملزوم یکدیگرند، به نظر می رسد در تعلیم و تربیت اسلامی به کارگیری روش حل مسأله هم به عنوان هدف هم به عنوان روش می تواند موفقیت های چشمگیری به همراه داشته باشد.
  • تعداد رکورد ها : 1668